میخواستم عنوان پست رو بزارم «میگه که » ولی بعد زخیره دیدم خطا داد و نوشت قبلا این عنوان رو گذاشتی ... بعد درد بی عکسی ٬ درد بی عنوانی بد ترین درده واسه من تو وبلاگ

اخه تا وقتی که سیو پست هست چرا اکسپلور ایسنتا ؟

همیشه خدا وقتی میرم به سیو پست های ایسنتام از پست اول شروع میکنم تااا یه جایی که میفهمم عهههه من از صبح داشتم او اینجا چرخ میزدم اینقدر خوب خودمو میشناسم که هیچ پستی از اونایی که زخیره کردم واسه تکراری نشدن 😂 البته نمدونم شایدم این حجم از عوض نشدنم بده ...

امروز بازی ایران ژاپن رو داشتم میدیدم واااااای چه بازی بود تا نیمه اول رو تو خونه دیدم یک هیچ عقب بودیم اون موقع نیمه دوم مستقیم رفتم کتابخونه با تاکسی توی تاکسی هم بحث همین بازی بود میگفتن یکی خوردیم بد خوردیم شانسی خوردیم از کون خوردیم 😂 رسیدم کتابخونه بسم الله رحمان رحیم سردار ازمون یه گل زد 😂 لامصب داور کونی فعرض افساید گرفت ... ولی ولی ولی امان از وقتی که داور دقیقه ۹۳ پنالتی گرفت ... 😂 یه جوری خوشحلی کردم تو کتابخونه به اون ساکتی همه دیگه فهمیدن ... 😂 بعد اونجا یکی ازم پرسید نتیجه چند چند هستش اروم گفتم ولی نشید بعد هیجان زده شدم بلند و واضح گفتم همه بشنون 😂 حالا سه نفر از دوستام اومدن بالا سر من داریم با هم تماشا میکنیم وضعیت اینترنت هم کیری کیری 😂 ولی بد جوری کیف داد ...

+ خودمونیما روی یه ادم کراش زدن هم بد دردیه قشنگ مغزتو مشوره راه رفتنش برات با راه رفتن همه متفاوت میشه طوری که لباس میپوشه انگار وقتی تو اون کارگاه تولیدی داشتن اون لباس رو میدوختن اسم اون شخص رو روش نوشتن که اینقدر بهش میاد چشای سیاهش با یه سیاه چاله تو هیچ فرقی نداره ادم رو به خودش میکشونه و میکشه به شدت زیبا به شدت کشنده ... کشنده ولی نه به اندازه لبخندش اگه بخوایم رو راست باشیم در حقیقت لبخند نیست گلوله جنگی کالیبر بالا مخصوص سوراخ کردن قلب هست

++ لامصب مثل سیو پست هایی که دارم اهنگ های مرتضی پاشایی هم واسم تکرار نشدنی هستن الان برای بار هزارم فکر کنم اهنگ حس جدید رو توی صفحه اول دیدم و باز تا اخر گوشش دادم اگه قبلا یه بار سیو نکرده بودم بازم سیو میکردمش ...