واقعیت مگه این نیست که ما خیلی کار ها رو انجام نمیدیم چون می‌ترسیم ؟ 

اره اینطوری هستش که یه وقتایی واقا دلایل متنوعی وجود داره برای انجام ندادن ولی یه فکر بکن یه نگاه بنداز خیلیاشون رو ما خودمون به وجود آوردیم ما بهانه ساختیم که ترسمون رو پنهان کنیم 

جرعت اصل کار هستش با جرعت انجام دادن ک نیست شروع میشه و با نبود جرعت رو به رو شدن با حقیقت تموم میشه 

از آخر به اول نگاه کن رفیق کدوم حقیقت ؟ وقتی روی سوال رو نمیدونی میخوای چی رو حل کنی؟ دارم بهت چیزی رو میگم که خودتم می‌دونی ولی ترجیح میدی ندونی یه یاد آوری هستش همین 

به اندازش فکر نمی‌کنیم 

افراط تفریط یا اونقدر کم فکر میکنیم که به جواب نمی‌رسیم یا اونقدر فکر میکنیم که به شکل و ریسک میرسیم یه بن بست یا یه سردرگمی 

یه وقتا هم به نظرم دست نگه میداریم تا زمان بگذره تا زمان همه چی رو حل کنه قدرت زمان همه چی رو مشخص می‌کنه ولی اون زمان طلایی رو ازمون میگیره ، تکلیف رو مشخص می‌کنه ، بودن یا نبودن مسئله همیشگی ولی به قیمت از دست دادن حق انتخاب