خب این جونم بگه براتون که اره واقا احتمال مرگ وجود داشت 😂 چطوری ؟‌

نمیدونم پری روز بود یا یه روز قبل تر از اون من و دوستم سوار موتور وسط خیابون عین ادم با سرعت کم داشتیم میرفتیم و حرف میزدیم تا این که یه پرشیا با سرعت از کنارمون رد شد و رانندش کی بود ؟ یه دختر و یه دختر هم کنارش نشسته بود

ما چیکار کردیم ؟ گفتیم حالا مشکلی نیست ماشین ازمون رد بشه یا نمیدونم راننده دختر باشه ولی لامصب بی انصافی هستش قدرت موتور رو نشونشون ندیم یه وقت فکر نکنن ما کم اوردیم 😂 البته خب دلیل دیگه ای هم داشتیم مثل این که دوباره قیافشون رو ببینیم اینبار به چشم مشتری 😂

ما گاز دادیم اونا گاز دادن تا رسیدیم سر یه چهار راهی ما میخواستیم بپیچیم به راست بعد دوستم گفت اگه اونا هم بپیچن به راست بهشون میرسم و همینطوری هم شد اونا پیچیپدن و ما پیچیدیم ما گاز دادیم و رد شدیم خوشحال بودیم که یه هو به پژو جلومون هر دو تا پاش رو گذاشت رو ترمز ما هم با اون سرعت ترمز گرفتیم سرعتمون زیاد بود قشنگ یه چند ثانیه ای فقط ترمز 😂 من رو میگید ؟‌من عقب موتور نشسته بودم ولی تو اون شدت ترمز سرم از دستگیره ترمز جلو تر بود 😂 و در اخر سه سانت مونده به برخورد با پژو موتور وایساد 😂 و من و دوستم فقط خدامون رو شکر میکردیم که چیزیمون نشد که اگه میشد همه چی به جهنم اون دو تا دختر مطمعنا میخندیدن و ما فشاری میشدیم 

خلاصه یخورده به خیر گذشت و البته خوش گذشت

حالا سه سانت مونده به مراقب چیه این وسط ؟‌ امتحان قبلی که دادم امتحان دینی بود واسش عین خر خونده بودم اما باز میدونستم ممکنه یه سوالی بیاد نتونم جواب بدم بعد این جونم بگه براتون که این یه سوال احتمالی رو با خودم میگفتم اره از کناریام تقلب میکنم خیلی هم راحت

ساعت هفت و نیم شد و ما رفتیم داخل جلسه صندلی خودم رو پیدا کردم و با خوشحالی نشستم کناریام دوستام بودن میدونستم اونا هم خوندن خوشحال و شاد و خندان بودم که دوستم بهم گفت دیدی کی پشت سرت نشسته ؟ گفتم نه ٬‌ پشت سرمو که نگاه کردم دیدم صندلی مراقب با صندلی من یه وجب فاصله داشته باشه یا نداشته باشه هست :/

(ولی بین خودمون بمونه حتی جلو چشای اونم تقلب کردیم بلخره ۱۳ سال هستش داریم امتحان میدیم الان وقتی هستش که همه تجربیاتمون رو بیاریم بیرون و استفاده کنیم )

+ خدا منو ببخشه ولی رفیق صمیمیم پاش شکسته و شده سوژه خنده ما 😂 چپ میریم راست میایم هرچی زیر پامون گیر میکنه شوت میکنیم اون حرص میخوره 😂 تهدیدمون کرده پاش وقتی خوب شه به هر کدوممون یه لگد بزنه

++ تا جای ممکن سعی میکنم درس بخونم و محتاج تقلب نباشم و سعی کنم من باشم که تقلب میدم و بقیه مینویسن ولی امتحان فردا که هندسه باشه لای کتاب رو هم باز نکردم (البته این که قراره به تبصره بندازمش هم بی تاثیر نیست ) ولی به دو تا از دوستام که داشتن میخوندن گفتم خوندم و دارم میخونم و حتی الان که نمیخونم ساعت سه شب بیدارم 😂 بخدا نیتم خیره میخوام اونا با انگیزه تر بخونن

+++ روزای خوشی نیست میگذره ولی سخت میگذره تنها خوشی همین روزا شاید فکر هایی که میکنم باشه فکر به بعد این ماه