میگه که جسمت اینجانس ولی روحت داره پر میکشه این در و اون در میزنه داره جیغ میزنه ولی جسم داره با بیخیالی سوت میزنه

حرف حرف تکراری هستش مثلش همه جا ریخته ک خب واسم فاقد اهمیت ولی خب تجربه جالبی بود شده بود ولی نه دیگه در این حد

در این حد که روحم هنوز سرجاش برنگشته داره نهصد کیلومتر اون طرف تر از من میگرده واسه خودش هر ثانیه که این ور گذروندم رو اون اون ور داره واسه خودش خیال میکنه

همین بگم که از روح هم شانس نیاوردم اخه یکی نی بگه کوون گشاد تو نمیری طبقه پایین یه لیوان اب بخوری بعد نهصد کیلومتر اون طرف تر داری چیز هایی که محال عمد هست اتفاق بیفته رو میسازی ؟ عجب حقیقتا فازتو دوست دارم روح عزیز

+ دسترسی به پست های پیش نویس من یعنی دسترسی به خود من 😂 یه جورایی شده واسم جعبه سیاه به کی بگم بیان هم خطری شده باید با احتیاط بیام و برم کسی شک نکنه نگه به من نشون بده 😂