انتظار داشتم روز اول فلج شم یا نمیدونم تشنج کنم بمیرم ولی خب هیچکدوم نشد زنده موندم تا چند دقیقه قبل افطار که صف نون وایی بودم نه گشنم بود نه تشنم ولی این بوی نون خورد به مشامم انگار همچی یه هو رو سرم ریخت

اتفاقا امروز هم فعالیتم مثل روز های قبلی بود شایدم یکم بیشتر نمیدونم

ولی همین که هوا خوبه لازم نیست نه کاپشن بپوشم نه لخت برم بیرون خودش سه امتیازی هستش

همچی خوب بود ولی امان امان از نسخ شدن !!!‌ یعنی تنها ادم روزه بین یه جمع سیگاری باشی حقیقتا سخته کصکش ها هیچکدوم روزه نبودن سیگار ها رو کون به کون روشن میکردن میکشیدن با عشششششششق ! منم تماشا میکردم با حسرتش و همچنان که دارم اینو مینویسم نسخ نسخ هستم شاید یکم دیگه بزنم بیرون حقیقتش مشکلی نیست حتی اگه نکشم اذیت و ازاری نداره (الان «ایت بورنی» مطمعنم داره بهم فحش میده ) ولی خب انگار یه چیزی کمه 😂

ولی میدونین بد ترین قسمت ماجرا چی بود ؟‌ دوستام نوشابه میگرفتن کیک میخریدن خودشون میخوردن همیشه وقتی چیزی میخریدن (خودمم همنیوطور) تقسیم میکردن تقسیم نمیکردن هم کونشون میزاشتیم مجبور میشدن تقسیم کنن 😂 ولی الان که میدیدن روزه هستم خودشون با دستای خودشون تعارف میکردن میگفتن بیا با عشق نوش جون منم میگفتم کصکش لاشی کونتو کایش کنم من روزم و اونا هم یه اهانی میگفتن و دوباره با عشق نوش جون میکردن حقیقتش شیطون دیوونه داره تو گوشم میخونه میگه برو الان محله اونا ببین اگه چیزی دستشون بود بگیر با عشق بخور ولی خب بیخیال الان همشون تموم شده فقط خاطرات کوتاه ازشون مونده 😂 

با دوستام امروز یه ساعت رفتیم گیم نت پی اس  بازی کنیم حقیقتش یه جوری اون یه ساعت گذشت که پشمام خودشون گفتن برگام لامصب ادم بیکار باشه همچی فراهم باشه ماه رمضون فقط گیم بزنه